به سال 1360 به حوزه علمیه مسجد سلیمان، راه یافتم و از محضر زنده یاد استاد محمد دشتی(ره)، استاد محمود مهدی پور، محمدی مهریزی، ربانی و .... در زمینه های ادبیات عرب، منطق، اخلاق و.... بهره بردم، به ویژه به صورت خصوصی در پرتو تعالیم استاد دشتی(ره) با نگارش و تحقیق، آشنا شدم. سال بعد، در قم بودم و همزمان با بنای مدرسه شهابیه، نخستین حجره (شماره 12) را همراه دو تن از طلاب گرفتیم و در مدرسه امام خمینی (ره) در باجک، مشغول مشغول تحصیل شدیم. پس از اتمام دوران ادبیات عرب، اندکی فقه و اصول آموختیم. سپس به استان زنجان رفتم؛ البته بیشتر برای تبلیغ و یک سال و اندی، دروس حوزه و برخی کتاب ها را در حوزه، دبیرستان ها و ... تدریس کردم و همچنان دروس حوزه را پیگیری کردم. در سال 1368 به استخدام رسمی سپاه پاسداران (نمایندگی ولی فقیه- امور روحانیون ) درآمدم. آن هنگام مدرک اشتغال به رسائل و مکاسب را ارائه دادم که آنان معادل فوق دیپلم (اتمام لمعتین) محسوب کردند. در درس های خارج برخی حضرت آیات عظام در تهران، حاضر می شدم. و نخستین کتابم به نام (شرح عشق) با راهنمایی استاد جوادی آملی در پاییز 1369 چاپ شد. تا سال 1380 در سپاه ماندم. در تهران و قم(مرکز تحقیقات اسلامی سپاه). سپس دیگر ادامه ندادم. احساس می کردم کارهای اجرایی، مانع مطالعه، پژوهش، تدریس و تألیف است. هنوز هم همین احساس را دارم. با جنگ و دعوا، و غیبت از محل کار ... سرانجام بازخرید شدم. حال، افسوس آن سال ها را می خورم، که اوقاتم تباه شد، مسئول شورای نویسندگان دارالقرآن نیروی مقاومت بسیج کشور بودم؛ مسئول امور مربیان، جانشین نماینده ولی فقیه در قرارگاه و پشتیبانی نیرو، مدیر طرح ها و برنامه ها، مدرس دانشکده علوم و فنون، امام جماعت حسینیه شهدا، هیأت امنا و موسسان کتابخانه سرباز (فرماندهی نمسا) و ویراستار مرکز تحقیقات سپاه قم. دروس حوزه را- به شکل آزاد- بی آن که شهریه بگیرم، دنبال می کردم و می خواندم و می نوشتم.هزارها مقاله، گزارش، خبر، ترجمه، شعر، داستان کوتاه، نقد اد بی و ... در نشریات گوناگون از 1359 تا کنون. حدود 200 ویراسته در قالب کتاب؛ از جمله: دادگستر جهان (حضرت آیت الله ابراهیم امینی – دیوان زنده یاد استاد محمد دشتی (به صورت مشترک با استاد محمد علی مجاهدی) و ویرایش صدها اثر مطبوعاتی. 13 جلد کتاب برای ستاد مرکزی اقامه نماز در تهران، تألیف و ویرایش کردم. جوانه های جوان(4 جلد)، در باغ سبز(5جلد)، آبگینه نور(4 جلد) و کتابهای دیگری منتشر کردم. آثاری نیز که امسال (1385) طبق قراردادهای مکتوب و معتبر باید به یاری خدا، چاپ شود. 12 جلد برای ستاد مرکزی اقامه نماز – یک مجموعه شعر مذهبی برای مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیمای استان قم و....  برای سال 1386 نیز چند کتاب به من سپرده اند؛ اگر زنده باشم. در طول زندگی آموخته ام که باید بیاموزم و دین و دانش بیندوزم. نه در پی نام و نان بوده ام و نه (بله قربان گویی ) از ما بهتران. هرچه دارم، از فضل خداست و لطف آقا و مولا – روحی فداه- هرچند، هیچم! حالا خودتان پیدا کنید پرتقال فروش را!